the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

the Students of Industrial Engineering

مهندسی صنایع

خدایا

وخدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه ی مرگ
بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است حسرت نخورم
و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم



بنابه مطلبی از دوست جون از قول" دکتر شریعتی "

نظرات 88 + ارسال نظر
شفقتیان سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:40 ق.ظ

گوگوجی خودتون می دونید خوب ترکی اذری و استانبولی رو می دونم کمکی خواستید در خدمتم

خیلی خوشحال شدم

لطفا در صورت تمایل همکاری کنین

چند تا سوال دارم که سر کلاس میپرسم ازتون

لطفا راهنماییم کنید تا ضایع نشم پیش بهمنی ها

اوکی؟

گوگوجی سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ق.ظ

MIG MIG

IYI GECELER
( یعنی شب بخیر)


MIG MIG

شفقتیان سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:26 ق.ظ

the boyعزیز من الان خوندم اشتباه زیاد داری برات در میارم بعدا بهتون میگم

خوب همه اول راهیم
وکسی هم ادعایی نداره
و اینکه خوهشا متن های گوگوجی رو هم یه نگاهی بندازین و نظزتونو بدین
واسم مهمه - لطفا اگه وقتشو دارین کوتاهی نفرمایید

شفقتیان سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ق.ظ

یکی gerdim ...........>geldim بعد برا (ش)sh بزنید درسته تو ترکیه (ش)sهمراه با یه نقطه زیرشه از طرفی بچه ها خوب بلد نیستن

شما نگران بچه ها نباشید
با کاری که تو کلاس فیزیک کردیم الان همه میتونن با کمی تمرین و وقت گذاشتن- دیگه مشکلی با خوندن نداشته باشن
الان دیگه اکثرا فرق س و ش رو میدونن

ولی در کل ممنون از توجهتون

BOOکوچولو سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام اول خواستم مطلبو بدم پستش کنی اما ترجیحاً برین ببینینش بهتره خیلی هاتون شاید رفته باشین چون من هر وقت مطلب SEARCHمی کنم این سایتم می ادhttp://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C_%D8%B5%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%B9 اینم ادرسش

بابا اینکه نمیاد!!!!

sheida31 سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ

فکر می کنید چرا من در کلاس ها اینقدر می خندم فکر می کنید چرا من اینقدر مسخره با زی در می آورم ایا فکر می کنید من دلقکم..نه...به خاطر خودم است راستش می خواهم برایتان فاش کنم . چون هیچ وقت نمی خواهم به چیز های دیگر زندگی فکر کنم. چون وقتی می خندم همه غصه هایم را فراموش میکنم واین برای من که هشت سال است عاشق هستم خیلی خوب است شاید باور نکنید ولی از دوم
را هنمایی احساس می کردم دلم برای کسی تنگ می شود ومن معنی عشق را خوب می دانم خوب می دانم دل تنگی یعنی چه؟ در ابتدا عشق دچار یک نوع نا پختگی و ابهام بود ولی کاملا بر احساساتم غلبه کرده ام را ستش به سوختن عا دت کرده ام البته من عشقی کاملا دو طر فه دارم. و می دانم که او هم مرا دوست دارد.البته شاید این حرف توهمی بیش نباشد
ولی من مطمئنم .همیشه می خندم تا یاد او نیفتم .به همین دلیل است که می گویم تا ترم های بالاتر عاشق نشوید
چون اگر عاشق واقعی با شید تحمل ان غیر ممکن است مطمئن با شید که مثل من عاقلانه برخورد نخواهید کرد
راستش بزرگی می گوید :راز خوشبختی در این است که هرگز فرصت نکنیم به بدبختی هایمان فکر کنیم.
عشق وسیعتر از ان است که فکر می کنید
تنها بی شعوری من در زندگیم این است که هرگز شرم و حیای من اجازه گفتن اینکه دوستش دارم را نداده است
را ستی من اماده هر گونه مشاوره در مورد عشق هستم(شوخی بود)
اخیش راحت شدم
ماه بالای سر ابادی است غوکها می خوانند

شناختمت
در جوابت میگم که:
ماه بالای سر ابادی است غوکها می خوانند و همچنان میگویم: هاهاها

۰۰:۰۰ چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام . سلام به مادر سلام به پدر سلام به دوست سلام به عشق سلام به لبخند سلام به گریه سلام به سرورمون (عج) سلام به خدای مهربون که هیچ وقت منو فراموش نمی کنه سلام به لحظه صفر عاشقی(ساعت 00:00) ناب ترین لحظه شبانه روز وای که چقدر این لحظه بهم آرامش می ده این لحظه واقعا خاص. نمی دونم به روزی که گذشت حسرت بخورم یا واسه روز بعدیم نقشه بکشم. تو این لحظه کل شهر تو سکوته. بهترین لحظه برای فکر کردن در مورد کسایی که دوسشون داریم یا قبلا دوسشون داشتیم و الان فراموششون کردیم. بهترین لحظه برای فکر کردن در مورد اشتباهاتمون بهترین لحظه برای اینکه یادمون بندازیم دل کی رو به درد آوردیم بهترین لحظه برای تصمیم گرفتن برای بهتر شدن. روزی که چند دقیقه پیش تموم شد یه روز خاص برام بود واقعا معرکه بود یه اتفاقی که چند هفته ست منتظرم برام رخ داد . هر کی این مطلب رو بخونه و بهم تبریک نگه خیلی حسوده. به میمنت این روز تصمیم گرفتم اگه خدا بخواد هر روز یه شعرو تو لحظه صفر عاشقی تقدیم کنم به اونی که خاطرش خیلی برام عزیزه راستی چیزایی که تو خط اول شمردم خوشکل ترین و قشنگترین چیزای زندگیمن البته چیزای دیگه ای هم هستن ولی به ذهنم نرسید تا بنویسمشون. از مدیر وبلاگ هم می خوام رسم امانتداری رو بجا بیاره و منو به کسی نشناسونه البته امیدوارم خودشم منو نشناسه.
از آتش عشق هرکه افروخته نیست
با او سر سوزنی دلم دوخته نیست
گر سوخته دل نه ای ز ما دور که ما
آتش به دلی زنیم کو سوخته نیست
این مطلب با 45 دقیقه تاخیر نوشته شد چون یهویی بود از فردا شب سر ساعت 00:00

لحظه ۰۰:۰۰ رو خیلی خوب توصیف کردی دستت درد نکنه
خیلی حال کردم
بازم ممنون

wink چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:18 ب.ظ

نون عشقو میخورم منت نونوا ندارم ///سینه سوخته عاشقم با کسی دعوا ندارم
توی دنیایی که گرگ و بره گی تو ذاتشه ///من میخوام خودم باشم با کسی کاری ندارم
زنده بودن نمیخوام زندگی کابوس منه /// فقط و فقط دو رنگی تنها کابوس منه
زندگی رو دوست دارم با تمام بد بیاریش /// عاشقی رو دوست دارم با تمام بی قراریش
من میخوام اشکام بفهمن وقتی از چشام میریزه /// تنهایی گر چه کشندست واسه من خیلی عزیزه

تقدیم به کسی که به من حس بودن میده

...

ُthe boy چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:51 ب.ظ

از خانم شفقتیان و بقیه بچه هایی که تلاش می کنن یا خواهند کرد که چیزی از زبان استانبولی رو به منم یاد بدن تشکر ویژه دارم ودر مورد اون غلطی که گفتید gerdim درسته یعنی قرار دادن و geldim یعنی اومدم البته به نظر من تازه کار بازم شاید اشتباه کرده باشم ولی هر چند بار که به آهنگ با دقت گوش کردم بیشتر مطمئن شدم که geldim نیست

بیخیال نیت مهمه که پاک باشه.

کم کم یاد میگیریم.

00:00 پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ق.ظ

الهی یکتای بی همتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، بتو رسد ملک خدایی
خواجه عبدا... انصاری

هزار عهد بکردم، که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش، میسرم که نجوشم

بهوش بودم از اول، که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت، به گوش جان آمد
دگر نصیحت مردم، حکایت است به گوشم

من رمیده همان به، که در سماع نیایم
که گر به پا درآیم به در برند به دوشم
سعدی

ای ول

M_H_S پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:20 ب.ظ

با تشکر از man
اینم تست شخصیت من :

خیر خواه مجازی!
(تاثیر پذیر، درون گرا، واقع گرا، احساسی)

تو شخص نیکوکاری هستی که از طریق اینترنت به مردم کمک می کنی! تو در این دنیا خیلی به تجربه هایت اکتفا می کنی و در برخورد با مردم خیلی درونگرایی. و این کلا به این معنی است که آدم خجالتی و ساکتی هستی. بنابر این احتمالا وقت زیادی را در اینترنت به سر می بری. ولی در پشت ظاهر این آدم ساکت و خاموش، کسی نشسته که خودش را عاشقانه وقف حقیقت محض کرده است. او در قلب بزرگش، که بزرگترین قلبهاست، می خواهد که به دیگران به هر شکل که میتواند، البته از راه دور، کمک کند! خدا عوضت بدهد!

هاهاها
هاهاها
هاهاها
هاهاها

... جان واقعا اینارو در مورد تو نوشته بود؟

دوباره
هاهاها
هاهاها
هاهاها

ُthe boy پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام چند تا مطلب
‌Bir :این استانبولی رنگین کمان: gökkuşağı
Iki : متنت خیلی قشنگ بود 00:00 منتظر سومیش هستم
Üç : اینم متن و ترجمه یه ترانه از امراه که خیلی بهم چسبید امیدوارم کم اشتباه باشه و شماهم خوشتون بیاد
Belalım Benim درد کشیدۀ من

Yoluna çıkmaya cesaretim yok
شهامت قرارگیری بر سر راهت رو ندارم

Her halin yolundan döndürür beni
هر حالتت من رو از راهت بر میگردونه

Şöyle bir bakmaya cesaretim yok
شهامت نگاه کردن به تو رو ندارم

Rüzgarin alevsız söndürür beni
نسیمی که از جانب تو می وزد آتش منو خاموش میکنه

Nasıl etsem bir yolumu bulamıyorum
هر چه می کنم نمی تونم راهم رو پیدا کنم

Seni bir başkasindan soramiyorum
نمی تونم سراغت رو از کس دیگه ای بگیرم

Ne yapsam içimden atamiyorum
هر کاری می کنم نمی تونم تو رو از درونم دور کنم

Aşkin hasretinle öldürür beni
حسرت عشقت داره منو می کشه

Belalım benim belalım benim
درد کشیدۀ من ، رنج دیدۀ من

Ah bu gönlüme helalim benim
آه ای تنها محرم این دل من

Kurtulamam derdimden günahlarindan
نمی تونم از این درد و عصیانت رهایی پیدا کنم

Günahlari boynuma vebalim benim
تمام گناهش وبال گردن من

Çaresız kalmişim çıkar yolum yok
بی علاج موندم رهایی ندارم

Sensız yaşamaya hiç umudum yok
بدون تو هیچ امیدی برای زندگی ندارم

Derdine düşmüşüm dertsız günüm yok
به دردش دچار شدم و یه روز بی دردهم ندارم

Hasret uzağindan öldürür beni
حسرت و دوریت داره من رو از بین می بره

گوگوجی تو سی دی که بهت دادم این آهنگ هست با اسم balalm سرچ کن حتما گوش کن من که خیلی حال کردم
Dört :اینم مثال و معنی حروف الفبا که نزده بودی
adam: A : انسان
Barış: B: صلح
‍Can: C: جان
Çabuk: Ç: چابک-سریع
Demir: D: آهن
El: E: دست
Fabrika: F:کارخانه
Gece: G: شب
öğretmen: Ğ:معلم
Haber: H: خبر
Irgat:I: کارگر
İnsan: İ: انسان
Jale: J: ‍‍‍‍ژاله
kalem: K :قلم kitab: کتاب تلفظ متفاوت است
Lıman: L: بندر
Mektep: M: مدرسه
Nefes: N: نفس
Onur: O: افتخار
Ölüm: Ö: مرگ
Parmak: P: انگشت
Rüya: R: رویا
Sarı: S: زرد
Şelale: Ş: آبشار
Tırpan: T: داس
Uçak: U: هواپیما
Ülke: Ü: وطن
Varlık: V: دارایی
Yalan: Y: دروغ
Zulüm: Z: ظلم

‌‌‌‌‌Beş: وای که چقدر طولانی شد شرمنده



بابا ای ول

خیلی حالیدم

شرمندمون کردی

ولی تو نظرات نزن تا بخش استانبولی رو راه بندازیم

اوکی؟

sun shine پنج‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ب.ظ

سلام جون من sheida41رو شناختی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!جون من به ما ها هم بگو ما که عمریست موندیم تو کف حالا میشه بگی از دختراست یا از پسرا؟

نه نمیشه!!!

۰۰:۰۰ جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

الهی ضعیفان راپناهی ، قاصدان را بر سر راهی ، مومنان را گواهی ، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
خواجه عبدا... انصاری


یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم، وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست، گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد سر سجاده عشق، جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه درخویش شکستیم صدایی نکنیم

میدونستی خیلی باحالی؟

گوگوجی جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:58 ق.ظ

MIG MIG

ان لله و انا الیه راجعون

طبق آخرین گزارشات ارسالی از کاوشگر بهمن 86:

در واپسین ساعات امروز- گوگوجی به ملکوت اعلا پیوست.

طبق اعلام پزشکان وی به دلیل عارضه تابلو شدن بین همکلاسی هایش دار فانی را وداع گفت و دیگر با این اسم نظر نمیدهد.

روحش شاد و یادش گرامی باد!!!!

این آخرین گفته های وی قبل از عوض کردن نامش بود:

MIG MIG

M I G MI

M I G M

M I G

M I

M

و دیگر هیچ...

مردمک جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:11 ب.ظ

....
بیر گورچین تکی دنسیزلمیشم
بولبولم باغدا چمن سیزلمیشم
اوز دیارمدا وطن سیزلمیشم
هِچ بیلیرسن نجه سن سیزلمیشم؟
....
(شعر از استاد هوشنگ جعفری)

بابا ای ول
دیدین ترکی چه زبون باحالیه

man شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و گیسوان بلندش را به بادها می داد
و دستهای سپیدش را به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال
و در جنوب ترین جنوب
همیشه در همه جا آه با که بتوان گفت
که بود با من و
پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست ...
کسی .... دگر کافی ست!!

۰۰:۰۰ شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:01 ق.ظ

سلام تو این چند شب جملاتم رو تقدیم کردم به خدای مهربون و عشق دوتا چیز از اون چیزای قشنگ امروزم می خوام این مطلب و بفرستم واسه خدا و مادر. تقدیم به مادر گلم مادرای گلتون و روح مادر یکی از همکلاسیها ایشاالله ازمون راضی باشن

الهی.....
ای بیننده نمازها، ای پذیرنده نیازها، ای داننده رازها و ای شنونده آوازها
ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق
عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیبهای ما مگیر که تو قوی و ما حقیر
اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت نداریم، از بنده خطا آید و ذلت، و از تو عطا آید و رحمت
خواجه عبدالله انصاری


کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید :می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستی اما
من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم ؟
خداوند پاسخ داد : از میان تعدادی از فرشتگانم یکی را برای تو در نظر گرفته ام و او تو را نگهداری خواهد کرد. اما کودک هنوز مطمئن نبود می خواهد برود یا نه گفت :اما اینجا من در بهشت هیچ کاری جز خندیدن و آوازخواندن ندارم و اینها برای شادی من کافیست .
خداوند گفت : فرشته تو برایت خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد .
کودک گفت : من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی من زبان آنها را بلد نیستم؟
خداوند کودک را نوازش کرد و گفت : فرشته تو زیباترین و شیرین ترین واژه هایی ر ا که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کردو با صبوری به تو یاد می دهد چطور صحبت کنی.
کودک سرش را چرخاند و گفت :شنیده ام در زمین آدم های بد هم زندگی می کنند چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
خداگفت:فرشته ات حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
در آن هنگام بهشت آرام بود گر چه صداهایی از زمین شنیده می شد. کودک فهمید که به زودی باید سفرش را شروع کند.او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید :اگر مــن همین حالا باید بروم اسم فرشته ام را به من بگو ؟ خداوند لبخند زد .
کودک را به سوی زمین فرستاد و در همان حال گفت: نام فرشته ات هیچ اهمیتی ندارد می توانی او را مادر صدا بزنی

مادر ... روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! روز مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن

[ بدون نام ] شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:37 ق.ظ

سلام بابا گوگوجی شرمندم کردی واقعاْ خیلی با حیایی

هاهاها

the boy شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:28 ب.ظ

نه گوگوجی ما رو تنها نذار ها ها ها ( این از خنده های گوگوجی نیست بلکه گریه منه) راستی بهتر نیست گوگوجی زنده میموند و یه نفر دیگه متولد می شد حالا همه منتظرن ببینن چه اسمی جدیدی اضافه می شه تا بگن این اسم همون گوگوجی ورژن جدیده
ها ها ها (این خنده بود)

نه
گوگوجی رفت دیگه هم نمیاد
ورژن جدید هم نمیاد

گوگوجی توبه کرده که دوباره بیاد تو بهترین حرفا

همین یکی واسه کل عمرش کافیه

man شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:42 ب.ظ

............(`-.................,.-')..
...................\..\\............/. //..
....................\..\\........../. //..
......................\..\\......../. //..
.......................\ ```´´´-//....
.....................(___).(___)-.....
......................(0)......(0)``-._..
........................|~......~ ,.`-..._..
........................|...........|...`-...._..
........................|........../\..........`-._.........__...---'''''-..._..._..
........................|.........|..\.............`-._ .. _.--' ................_..`...
........................).........|...\.................``........................\`\..\.
....................../...........|....\.............................................|.`\.\..
...................../_....__)......\............................................|...`\.\.
.................../.............\.......|........................................../.......).).
..................|...............|......|......................................../......(.(.(.(..
..................|...............|......|....................................../.........).).).).
..................|..()...()...|......\.............|...............|..._.-'...........(.(.(..
..................`...............'........`._........|_____..|..|-'|..|..
....................`--------'..............|..|.|..|............|..|..|..|..
.................................................|..|.|..|.............|..|..|..|..
.................................................|..|.|..|.............|..|..|..|..
....................................._____ |..|.|..|____...|..|..|..|..
..................................../.........`` |.`......../...........`..|.

به نظرم یه ذره نافرم pasteشد اگه درست اومده باشه و شبیه شکل اصلیش باشه تاییدش کنین
مرسی ممنون

منظور؟!؟!؟!؟!؟!

۰۰:۰۰ یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

تقدیم به معبود و معشوق
الهی به حرمت ذاتی که تو آنی، بحرمت صفاتی که چنانی و بحرمت نامی که تو دانی، بفریاد رس که می توانی
الهی اگر خامم پخته ام کن و اگر پخته ام سوخته ام کن
خواجه عبدالله انصاری


وقتی دل سودایی می​رفت به بستان​ها —— بی خویشتنم کردی، بوی گل و ریحان​ها
گه نعره زدی بلبل، گه جامه دریدی گل —— تا یاد تو افتادم، از یاد برفت آن​ها
ای مهر تو در دل​ها، وی مهر تو بر لب​ها —— وی شور تو در سرها، وی سر تو در جان​ها
تا عهد تو دربستم، عهد همه بشکستم —— بعد از تو روا باشد، نقض همه پیمان​ها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن —— کوته نظری باشد، رفتن به گلستان​ها
آن را که چنین دردی از پای دراندازد —— باید که فروشوید دست از همه درمان​ها
گر در طلبش رنجی، ما را برسد شاید —— چون عشق حرم باشد، سهل ست بیابان​ها
هر تیر که در کیشست، گر بر دل ریش آید —— ما نیز یکی باشیم از جمله قربان​ها
هر کو نظری دارد، با یار کمان ابرو —— باید که سپر باشد، پیش همه پیکان​ها
گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش —— می​گویم و بعد از من گویند به دوران​ها
سعدی

بابا ای ول

tanha41 یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ

sheida31 دوست من میشی؟؟؟؟؟؟

از طرف tanha41

این نظر بمونه تا چند ماه دیگه که sheida31 رو تابلو کردم - بیایین بخونین و شما هم بگین :
هاهاها
هاهاها
هاهاها

EBLIS یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ق.ظ

پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت

بیچاره از این عشق فقط سوختن آموخت

فرق منو پروانه در اینست

پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت
....................

M_H_S یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ

هم متن فارسی و هم متن آذری شعر تار استاد شهریار


سه تار من
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه ی تسلی شب های تارمن
ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من
در گوشه ی غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من
اشک است جویبار من و ناله ی سه تار
شب تا سحر ترانه ی این جویبار من
چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
یادش به خیر خنجیر مژگان یار من
رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من
آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه ی قرار دل بیقرار من
در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من
از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من
اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان
بیدار بود دیده ی شب زنده دار من
من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
بختش بلند نیست که باشد شکار من
یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرقی عشق چه سنجد عیار من
جز خون دل نخواست نگارنده ی سپهر
بر صفحه ی جهان رقم یادگار من
زنگار زهر خوردم و شنگرف خون دل
تا جلوه کرد اینهمه نقش و نگار من
در بوستان طبع حزینم چو بگذری
پرهیزنیش خار من ای گل عذار من
من شهریار ملک سخن بودم نبود
جز گوهر سرشک در این شهر ، یار من

تاریم منیم
سیزلاییر احوالیما صبحه قدر تاریم منیم
تکجه تاریم دیر قارا گونلرده غمخواریم منیم
چوخ وفالی دوستلاریم واردیر، یامان گون گلجه یین
تاردان اوزگه قالماییر یار وفاداریم منیم
یئر توتوب غمخانه ده، قیلدیم فراموش عالمی
من تارین غمخواری اولدوم، تار غمخواریم منیم
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیم
آسمان آلدی کناریمدان آی اوزلو یاریمی
یاش توکر اولدوز کیمی بو چشم خونباریم منیم
ای بو غملی کونلومون تاب و توانی، سویله بیر
عهد و پیمانین نه اولدو، نولدو ایلغاریم منیم
"شهریار"م گرچی من سوز مولکونون سلطانی یم
گوز یاشیمدان باشقا یوخدور در شهواریم منیم

اوکی
کم کم داریم راه میافتیم

واقعا جون من ترکی بهتر نیست؟؟

صمیمی تر نیست؟؟؟

تبسم یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:21 ب.ظ

Sacmalama ne olur care coknasil gidersin
Istedigin hershey sanki yok deger mi dersin
Baskalari bilmez gormez zor
Nasil bi doygo
Al elini kalbime bi koy iste gercek bo
Her yer souk hep karanik
Kendi kendime tarifsiz
Ayrilmamiz cok gereksiz
Simdi ozaktan sebebsiz
BIRI BANA GELSIN O DA SENSIN
BENI KIRMISH OLSANDA
IKIMIZDE ASIK BI TEK FARKLA
BENIMKI SENDEN BIRAZ FAZLE
این قسمت که با حروف بزرگ نوشتم هم خودم دوست دارم هم تقدیمش میکنم به عزیزترین فرد زندگیم و می خوام بگم
((انقدر شمس بمان تامن مولانا بودن را بیاموزم ))

خیلی شعرای عمیقی نوشتی تبسم جون

و مطمئنم که عزیزترین فرد زندگیت اگه دوست داشته باشه با حروفی بزرگتر از حروف تو مینویسه که:
YOK- BENIMKI SENDEN BIRAZ FAZLE

[ بدون نام ] یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:44 ب.ظ

mikham begam to zandefi hichi emkan pazir nist hichi geyre momken nist man ta hala yechizio gerye momken midonestam vali 16 in mah fahmidam ke hichi na momken ni va hameshe khoda hamon ke maro afarid va behemon az rohe khodesh damid hamechio halo fasl mikone fagat bayad galbet pak bashe man alan daram ro abra seyr mikonam inja bayad az khodai ke hamishe to mogeiyataye sakht komakemon mikone va hamishe kenaremone hata vagti ma fkr mikonim khoda faramoshemon karde khodesho neshonemon mide
mikham ye dastaniro tarif konam yek roz az rozaye khoda ye bande ba khoda to sahel gadam mizadan hamin lahze bande bar migarde poshte saresho negah mikone ya jaye pa mibine be khoda mige mage garar nabod tanham nazari khoda mige man tanhat nazashtam ona ja paye mane va on lahze to ra man haml mikardam on ja paha zamanist ke to moshkeli dashti
mikham be dostai ke alan moshkeli daram begam khaheshan az khoda gafel nashid va hamechio besporid daste khode on bozogvar ke afarinandast va be mogash khodesho neshonet mide va ba bozorgish gafelgiret mikone

منهم چند روزه که خدارو خیلی خیلی احساس میکنم

خدا گاهی کارایی رو واسمون ردیف میکنه که از نظر خودمون خیلی خیلی دور و دست نیافتنی هستن

ولی کمی که میریم جلو میبینیم که : بابا ای ول خدا جون . همه چی همونیی که میخایم

از خدا بخاطر کاری که واسم کرد ممنونم
ممنونم
ممنونم
خداجون دستت درد نکنه

خدا جون خیلی مهربونی

این چند روزه واقعا دارم از ته دل میگم : هاهاها

ازت ممنونم که طعم شیرین هاهاها رو بهم چشوندی

۰۰:۰۰ دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:05 ق.ظ

الهی عنایت تو کوه است و فضل تو دریا، کوه کی فرسود و دریا کی کاست، عنایت تو کی جست و فضل تو کی وا خواست، پس شادی یکی است که دوست یکتاست
خواجه عبدالله انصاری

گر به رخسار چو ماهت صنما می نگرم
به حقیقت اثر لطف خدا می نگرم
تا مگر دیده ز روی تو بیایداثری
هر زمان صد رهت اندر سر و پا می نگرم
تو به حال من مسکین به جفا می نگری
من به خاک کف پایت به وفا می نگرم
سعدی

طنز(جدی نگیرید
تقصیر شما نیست اگر پدری پولدار ندارید. ولی اگر پدر همسر شما پولدار نیست، مقصر خودتان بوده‌اید
باشد که از بی‌تقصیران باشید
یکی از بزرگان

احساس دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام حرفای همتون خیلی ناز بود شعر های ترکی تون به خصوص متن که درمورد مادر بود اشک منو که دراورد اذمها تو زندگی زیاد اشتباه می کنند همیشه به خاطر این موضوع ناراحت میشن ولی خیلی هاباید خوشحال باشن که جای جبران هست میدونی چیه من اکه میدونستم فرشته من اینقدر زود منو تنها میزاره خیلی بیشتر قدرش میدونستم وهیچ وقت ناراحتش نمی کردم میدونید خیلی سخته که از یه دختر لوس تبدیل بشی به کسی که باید جای مامان واسه داداشهاش که همه ازش بزرگترن بگیره وبشی تنها همدم بابات یااینکه به خاطر فرار از غصه ها همیشه بخندی ولی سختر از همه اینا اینه که شبها به فکر فرشته قشنگت بخوابی به امیداینکه تو خواب ببینیش و سیر نگاش کنی ولی اونم فراموشت کرده باشه نیاد به خوابت

مامانا بچه هاشونو هیچ وقت فراموش نمیکنن

ما باید قدرت روحی خودمونو تا جایی بالا ببریم که خیلی راحت بتونیم با موجودات فرا زمینی و .. ارتباط برقرار کنیم.
اینطوری حتی اگه کسی به یادمون هم نباشه میشه با قدرت هایی که خدا به بنده هاش داده (و ما فقط باید تقویتشون کنیم) میشه هر کاری کرد.

لازمش فقط خوشحال کردن خدا و بنده هاشه

با انجام این ۲ تا کار چه قدرتهایی که نمیشه بدست آورد.

ولی قدرت خدا بالای همه قدرت هاست و بدون اجازه اون کسی نمیتونه کسی رو ببینه

شاید مامانت شب و روز دعاش اینه که بیاد و تورو ببینه ولی خدا این اجازه رو بهش نمیده و خدا هیچ کاری رو انجام نمیده مگه اینکه به نفع بندش باشه

پس حتما به نفعته که نبینیش

خدایا به ماها صبری بده که تو این دنیای حقیر صابر باشیم تا اخرش

چرت و پرت گفتم نه؟
ببخشید

tanha41 دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:11 ب.ظ

خیلی دلم برای کلاس لک زده است در ضمن خواهش می کنم به اسم من در وبلاگ نظر ندین درسته که گفتم من جنبه زیادی دارم ولی شما نباید آبروی مرا اینگونه ببرید دم همه شما گرم
خواهرا ن وبرادران(همه) اینجانب وصیت میکنم که دیگر وصیت نمی کنم

باشه

man دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:53 ب.ظ

منظور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منظور که نداشتم همین جوری بود شما اگه خوشتون نیومد به چشم اسب نگاه کنین d: d:

نه همون خر بهتره

۰۰:۰۰ سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:04 ق.ظ

الهی تا آموخته را آموختم، آموخته را جمله بسوختم، اندوخته را بر انداختم و انداخته را بیندوختم نیست را بفروختم تا هست را بیفروختم
خواجه عبدالله انصاری

هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم
همی بر ابرم آید خیال روی تو هر دم
نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
که آب دیده سرخم، بگفت و چهره زردم
به گلبنی برسیدم مجال صبر ندیدم
گلی تمام نچیدم هزار خار بخوردم
هر آن کسم که نصیحت همی کند به صبوری
به هرزه باد هوا می دمد بر آهن سردم
نه روز می بشمردم در انتظار جمالت
که روز هجر تو را خود ز عمر می نشمردم
سعدی

sun shine سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ق.ظ

تنبل های عزیز راهکار های جدید رسید:
۱.روزها استراحت کنید تا شبها بتوانید راحت بخوابید.

.

2. در نزدیکی تختتان صندلی راحتی بگذارید،

تا اگر از خواب بیدار شدید، روی آن بنشینید و استراحت کنید.

.

3. خوابیدن به نشستن، نشستن به ایستادن، ایستادن به راه رفتن الویت دارد.

.

4. جایی که می توانید بنشینید چرا می ایستید.

.

5. کار امروز را به فردا موکول کنید و کار فردا را به پس فردا.

.

6. اگر حس کار کردن به شما دست داد، کمی صبر کنید......

اوکی خیلی باحال بود

گوژپشت نتردام سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:50 ق.ظ

سلام احساس جون من کاملاْ می فهمم چی می گی همیشه هم خواستم یه کاری کنم مشکلاتتو کوچیکتر ببینی ولی خودت همیشه ازم دوری می کنی ولی من بازم باهاتم من نمیگم خودم مشکل ندارم من مشکلاتم شاید هزاران برابر تو هم بشه اما چی می شه کرد
اگر چه هیچکس نیومد سری به تنهایی ات نزد اما تو کوه درد باش طاقت بیارو مرد باش
ولی واقعاْ راست میگن از حکمت خدا بالاتر چیزی نیست خدا خوب صلاح بنده هاشو می دونه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:06 ب.ظ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:27 ب.ظ

تبسم سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:03 ب.ظ

سلام می خوام بگم گاهی اوقات این ما خودمونیم که زندگی رو واسه خودمون مثلأ من که با شکاک بودنم جون عزیزترین فرد زندگیم رو به لب رسوندم کاش میتونستم بهش بگم این کارهام و رفتارم فقط به خاطر اینه که دوستش دارم ونمی خوام تو زندگی اشتباهی کنه البته ادمی است که تو زندگی و تو این مدت که شناختمش اشتباهی نکرده اگه من اشتباهی داشتم می خوام منو ببخشه کاری خواهم کرد که لایقش باشم می پرسید چرا به شما میگم شاید اصلأنشناسیدش ولی شما دوستای من هستید به شما نگم به کی بگم
بهتره بیایم به اینده نگاه کنیم احساس عزیزبه سنی رسیدی که این موضوع رو درک کنی خیلی از دوستای من این وضعیت رو قبول کردن

اتفاقا شک نکردن و قبول کردن همه چی باعث بوجود اومدن مشکلات زیادی واسه خودمون میشه و باعث میشه که هیچ وقت به اعتماد ۱۰۰٪ نرسیم.

عزیزترین شما هم اگه درکتون کنه میدونه که منظوری ندارین.

و البته هر چی باید در حد متعادلش باشه.
پس سعی کنیم که از طرف دیگر بام نیافتیم.

و اینکه اگه دوستون داشته باشه میگه:
بابا بیخیال مگه چی شده که ببخشمت؟ اشتباه چیه؟

تیموچین چهارشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 ق.ظ

هیچ وقت سعی نکن دله کسی رو که مطمئنی زندگیش شده تو‌‌ ٬ بشکونی ...

بله واقعا نباید سعی کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد